چرا منحني S مهم‌ترين مفهوم در كارآفريني است؟

۶۶ بازديد

چرا منحني S مهم‌ترين مفهوم در كارآفريني است؟

 

 

  • چرا منحني S مهم‌ترين مفهوم در كارآفريني است؟

    دنياي كارآفريني پر از اصطلاحات و مفاهيم خاص خودش است. همه ما مي‌خواهيم استارتاپ تحول‌ آفرين بعدي را بسازيم، و به سرعت با استفاده از فناوري هاي پيشرفته و نوظهور محصول مدنظرمان را بسازيم و بر اساس تست هاي مختلف اگر لازم شد پيوت كنيم و به سرعت آن را به پذيرندگان اوليه معرفي نماييم. سپس براي انطباق دادن محصول و بازار تلاش كنيم و در ادامه مدل اقتصادي مناسب را براي كسب و كارمان توسعه دهيم و آن را به سرعت رشد بدهيم تا به ارزشگذاري هاي آنچناني برسد.

    با وجود اين همه سر و صدا به‌راحتي مي‌توانيم مفاهيم واقعاً مهم را گم كنيم. يكي از مهم‌ترين اين مفاهيم و شايد مهم‌ترين آن‌ها براي تيم رهبري استارتاپ‌ها، پديده منحني S يا (S-curve) است. منحني S تقريباً همه چيز را در نوآوري تعيين مي‌كند و اگرچه ساده به نظر مي‌رسد، درك آن در عمل به‌شدت مشكل است.

    بعضي وقت‌ها در استارتاپ‌ها اوضاع بيش از حد كند پيش مي‌رود و احتمالاً چنين نگراني‌هايي را مي‌شنويد:

    • نمي‌دانيم آيا زمان‌بندي بازار درست است يا نه. به نظر مي‌رسد خيلي زود باشد.
    • مشتري‌ها محصولاتمان را با سرعتي كه اميدوار بوديم، نپذيرفته‌اند.
    • توسعه محصول بيش از حد زمان مي‌برد. از نقشه راهمان عقبيم.
    • چرا افزايش‌دادن بهره‌وري از فروشندگانمان اين‌قدر زمان مي‌برد؟
    • چرا بازگشت سرمايه خطرپذير اين‌قدر زمان مي‌برد؟

    و تنها بعد از چند هفته احتمالاً اين‌ها را مي‌شنويد:

    1. چطور قرار است به اين همه مشتري كه تازه اضافه شده‌اند خدمات ارائه كنيم؟
    2. نمي‌توانيم به اندازه كافي سريع نيرو استخدام كنيم.
    3. ويژگي‌هاي محصول جديدمان فراتر از برنامه است و تيم فروش در تكاپوست آن‌ها را توضيح دهد.
    4. نقدينگي‌مان دارد كم مي‌شود، چون نمي‌توانيم قراردادهايي را كه جديداً بسته‌ايم تأمين مالي كنيم.
    5. كدام پيشنهاد سرمايه گذاري را از VC ها قبول كنيم؟

    چنين وضعيتي كاملاً طبيعي است. زمان‌بندي در استارتاپ هميشه به‌ناگهان تغيير مي‌كند و درك آن دشوار است. اما چه چيزي پشت اين اتفاق است؟ بيشتر اوقات پيشرفت كار به صورت غيرخطي و به شكل منحني S است. منحني S به اين شكل است:

    چرا منحني S احتمالاً مهم‌ترين مفهوم در كارآفريني است

    بيشتر چيزهايي كه قرار است در محيط نوآورانه و سريعاً در حال تغييري مثل استارتاپ با آن مواجه شويد از اين الگو پيروي مي‌كند. ابتدا همه چيز خيلي كند پيش مي‌رود، بعد واقعاً سريع مي‌شود و سپس به‌ناگهان دوباره كند مي‌شود.

    چرا درك شهودي اين روند مشكل است؟

    علت اين است كه درك آدميزاد از رشد غيرخطي بد است. مسئله اصلي در اينجا احتمالاً اين است كه ما به رشد تقريباً خطي طبيعت عادت كرده‌ايم. مثلاً نمودار رشد كودكان از بدو تولد تا ۵ سالگي را در نظر بگيريد:

    نمودار رشد كودكان از بدو تولد تا ۵ سالگي

    روند رشد بعد از يك جهش سريع اوليه، تقريباً خطي مستقيم است. بيشتر موجودات طبيعت از چنين رشد تقريباً خطي و تدريجي‌اي پيروي مي‌كنند. بنابراين ما به طور شهودي انتظار داريم هر چيز جديدي ابتدا رشدي سريع داشته باشد و بعد در روند رشد خطي قرار بگيرد. همين را به طور ناخودآگاه از استارتاپ‌هايمان هم انتظار داريم.

    تبليغات توسط خوشفكري

    چگونه در راه اجراي ايده خود، به سرعت، براي آن مدل كسب و كار مناسب بسازيد؟

    براي اطمينان از موفقيت و برتري ايده هايتان، قبل از شروع هر كاري، براي آن بايد مدل كسب و كار مناسب طراحي كنيد.

    منحني‌ S كاملاً متفاوت رفتار مي‌كند. در پايين منحني S گويي تقريباً هيچ اتفاقي نمي‌افتد. اين وقتي است كه رهبران استارتاپ از پيشرفت كند كار احساس خستگي مي‌كنند و هر لحظه امكان دارد حس كنند مي‌خواهند كار را رها كنند، چون به نظر مي‌رسد به نتيجه‌اي نمي‌رسند. اما بعد اوضاع شروع مي‌كند به پيشرفت. وقتي از نقطه عطف منحني بگذريد، به ناگهان همه چيز هيجان‌انگيز مي‌شود. رشد آغاز مي‌شود و شروع مي‌كند به سرعت‌گرفتن. همه تلاش مي‌كنند با موفقيت‌هاي جديد هم‌گام شوند. غالباً پول درمي‌آيد و سرمايه‌گذاري مي‌شود، افراد استخدام مي‌شوند، دفترهاي كار جديد اجاره مي‌شود، همه هم با اين فرض كه همه چيز با همين سرعت قرار است ادامه پيدا كند.

    بعد از مدتي، به نظر مي‌رسد يك جاي كار مي لنگد. در ابتدا اين يك موضوع جزئي است، مثلاً شايد سفارش‌ها با سرعت يكساني به دست مشتري نرسد، شايد سرعت تغييرات فني  كمي كاهش پيدا كند و… بعد ناگهان رشد تقريباً متوقف مي‌شود. اينجاست كه همه مي‌پرسند: چه اشتباهي كرديم؟

    چرا منحني S احتمالاً مهم‌ترين مفهوم در كارآفريني است

    پاسخ اين است: چنين اتفاقي رويه اي طبيعي در نوآوري است. افراد و تيم‌ها در بهره‌وري به آخر خط مي‌رسند. بازار و بخش‌هاي مشتري‌هاي خاص اشباع مي‌شوند و پيشرفت تكنولوژيكي به آخرين حد خود مي‌رسد. اين اتفاق بعد از جهش رشدي كه معمولاً قبل از اين سقوط اتفاق مي‌افتد، بسيار ناخوشايند است.

    تقريباً همه چيز در استارتاپ‌ها از اين الگو پيروي مي‌كند. به اين شكل:

    1. توسعه كلي بازار
    2. پذيرش مشتري
    3. استفاده مشتري‌ها از محصول
    4. بهره‌وري فروش
    5. بهره‌وري توسعه‌دهنده
    6. علاقمندي سرمايه‌گذار

    آنچه اوضاع را بدتر مي‌كند اين است كه شما غالباً با منحني‌هاي S شكلي كه روي‌ هم ‌افتاده‌اند و با هم اشتراك دارند سروكار داريد. چنين چيزي اتفاقي را كه واقعاً دارد رخ مي‌دهد گنگ مي‌كند. مثلاً شايد رشد فروش عالي به نظر برسد، چون شيب رشد دو نفر از بهترين فروشندگانتان در بهترين حالت خود است. ولي متأسفانه بقيه تيم فروشتان همچنان در اوايل و قسمت كم‌شيب منحني S هستند. بعد از چند ماه، در حالي كه فروشندگان خوبتان شروع كرده‌اند به شكست‌خوردن و فروشندگان جديدتان در تلاش براي گذشتن از نقطه عطف‌اند، فروش عالي‌تان به سمت ركود مي‌رود.

    راه حل چيست؟

    تيم‌هاي رهبري نياز دارند دو مهارت اصلي را ياد بگيرند:

    اول اينكه منحني S را عميقاً درك كنند. كاري كه شهودي نيست، ولي با تلاش فكري امكان‌پذير است. همچنين سعي كنند تصويري واقع‌گرايانه از جاي شما در هر منحني مرتبط ترسيم كنند

    دوم اينكه منحني S بعدي را زود تشكيل دهند. مثلاً خيلي دير است اگر زماني درباره نسل بعدي محصول فكر كنيد كه فروش براي اولين بار كاهش پيدا مي‌كند. شما دلتان مي‌خواهد وقتي شروع كنيد كه اوضاع روبه‌راه است. اما متأسفانه اين كار سخت است، چون در شيب‌هاي تند منحني همه فكر مي‌كنند همه چيز براي هميشه مثل همان زموقع پيش خواهد رفت و افراد ميلي براي سرمايه‌گذاري روي آينده‌اي نامعلوم ندارند.

    خلاصه اينكه فهم منحني رشد غيرخطي S و رفتار بر اساس آن بسيار مشكل است. ولي اگر مي‌خواهيد بازارهاي نوآورانه را پيش‌بيني كنيد، محصول جديدي توليد كنيد و استارتاپ يا تيمي نوآورانه را رهبري كنيد تا به موفقيت برسد، فهم اين منحني يكي از مهم‌ترين مهارت‌هاست.

    منبع

    مطالب مرتبط